بايد عشقو ببازی تا بفهمی بدون عشق نميشه زندگی كرد من اونقدر بعدِ تو داغون شدم كه كسی به عمق دردم شک نميكرد چشامو رو دلم ميبستم اما نمیتونستم از فكرت جدا شم يه جايی از كنارم رد شدی كه تموم عمر توو فكر تو باشم چرا درد منو تسكين نميدی مگه تو مث من تنها نبودی چرا تنها نشستم رو به دريا مگه تو عاشقِ دريا نبودی هوای تو منو از پا در آورد چرا از فكرِ من بيرون نميری بيا برگرد من ترسی ندارم تو بايد حقتو از من بگيری دارم تاوانِ اون روزارو ميدم تموم گريه هاتو مونده يادم تا وقتی حالمو بی تو نديدم نفهميدم كيو از دست دادم چقدر دير باورم شد زندگيمی چقدر از بی تو بودن ضربه خوردم من انگار از تو و اون خونه و عشق به جز حسرت ديگه چيزی نبردم چرا درد منو تسكين نميدی مگه تو مث من تنها نبودی چرا تنها نشستم رو به دريا مگه تو عاشقِ دريا نبودی هوای تو منو از پا در آورد چرا از فكرِ من بيرون نميری بيا برگرد من ترسی ندارم تو بايد حقتو از من بگيری