بی تو از چهرهی پاییز غم انگیزترم بی تو از چهرهی پاییز غم انگیزترم چه بلاها که نیاورده جدایی به سرم مثل تنهایی یک کوچه در این شهرِ غریب دلخوشِ آمدن و رفتن و یک رهگذرم...
بی تو از مردمِ این شهر گریزان شده ام بی تو از مردمِ این شهر گریزان شده ام جز خیالِ تو نمانده است کسی دور و برم جز خیالِ تو نمانده است کسی دور و برم...
برگ زردی شدم و باد مرا با خود برد غم دلتنگی دیدار تو شد همسفرم غم دلتنگی دیدار تو شد همسفرم نیستی، نیستی تا که تماشا کنی اندوه مرا بی تو از چهرهی پاییز غم انگیزترم بی تو از چهرهی پاییز غم انگیزترم چه بلاها که نیاورده جدایی به سرم مثل تنهایی یک کوچه در این شهر غریب دلخوشِ آمدن و رفتن و یک رهگذرم...